روانشناسی

احساسات سرکوب‌شده

احساسات سرکوب‌شده بخشی جدایی‌ناپذیر از تجربه انسانی هستند، زیرا بسیاری از ما در طول زندگی با موقعیت‌هایی روبه‌رو می‌شویم که در آن‌ها نمی‌توانیم احساس واقعی خود را بروز دهیم و برای بقا یا حفظ روابط، ناچار به سرکوب خشم، غم، یا حتی شادی می‌شویم، این احساسات سرکوب‌شده در سطح هشیاری ما گم نمی‌شوند بلکه در لایه‌های ناخودآگاه ذخیره می‌شوند و همین امر به مرور زمان به شکل اختلال‌های روانی خود را نشان می‌دهد، در رویکرد روان‌درمانگری پویشی D-ISTDP تاکید می‌شود که بسیاری از نشانه‌هایی مانند اضطراب، وسواس، افسردگی یا مشکلات ارتباطی ریشه در همین احساسات سرکوب‌شده دارند، وقتی فرد نتواند غم از دست دادن یا خشم از بی‌عدالتی را تجربه و ابراز کند، این انرژی روانی راهی به سطح پیدا می‌کند اما چون مسیر مستقیم بسته شده، به شکل علائم جسمی مانند تپش قلب، درد معده یا سردرد و یا نشانه‌های روانی مثل ترس مداوم یا تردیدهای بی‌پایان بروز پیدا می‌کند، یکی از اهداف اصلی درمان پویشی کوتاه‌مدت کمک به فرد است تا با این احساسات دوباره ارتباط برقرار کند، وقتی بیمار در اتاق درمان یاد می‌گیرد که با حمایت درمانگر به سراغ احساسات پنهان برود، در ابتدا با مقاومت و اضطراب روبه‌رو می‌شود، اما به مرور می‌فهمد که اجازه دادن به تجربه این احساسات نه تنها خطرناک نیست بلکه آرامش‌بخش و شفابخش است، بسیاری از افراد پس از تجربه خشم سرکوب‌شده نسبت به والدین یا نزدیکان در کودکی، احساس سبکی و آزادی روانی می‌کنند و روابط فعلی‌شان نیز بهبود پیدا می‌کند، زیرا دیگر ناخواسته همان الگوهای گذشته را تکرار نمی‌کنند، اهمیت این رویکرد در این است که به جای تلاش برای کنترل علائم، فرد یاد می‌گیرد ریشه‌های عاطفی مشکلات را ببیند و با پذیرش و تجربه دوباره احساسات، انرژی روانی سرکوب‌شده آزاد می‌شود، به همین دلیل درمان D-ISTDP می‌تواند عمیق و اثرگذار باشد، چون مستقیم به سمت ناخودآگاه می‌رود و فرد را با آنچه سال‌ها از آن گریخته روبه‌رو می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *